درس های تاریخ برای سال جهش تولید -۸
سرنوشت قراردادی با فرانسه كه قرار بود ایران را صنعتی كند
عهدنامه فینكنشتاین بین فتحعلیشاه و ناپلئون به امضا رسید. برخی از نیروهای فرانسوی كه اتفاقا دانش چندانی هم نداشتند برای توسعه صنعتی به ایران آمدند، اما ناپلئون به سرعت به عهدنامه خیانت كرد.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ: درقسمت های پیشین مجموعه «درس های تاریخ برای سال جهش تولید» درباره ساختار ضعیف تولید کشاورزی که در دوره قاجار به ارث رسید بحث شد. همین طور اشاره شد که از این دوران ایران از قافله علم و تمدن جهانی عقب افتاد و نتوانست به تولید صنعتی و انباشت سرمایه و در نتیجه قدرت گرفتن سیاسی هرچه بیشتر در جهان نائل شود.
تلاش های فتحعلیشاه برای یافتن هم پیمان نظامی
ایران در زمینه تولید و تجارت و مبادله کالا همچون عقب افتاده ترین کشورها به شمار می رفت. در همین وضعیت جنگ های دوره نخست ایران و روسیه پیش آمد. نیروهای نظامی ایران و عباس میرزا متوجه شدند که از پس ارتش و سلاح های مدرن روسیه برنخواهند آمد و بنا بر این نیز فتحعلیشاه قبل از آنکه شکست کامل بخورد تصمیم گرفت تا از میان دول اروپایی برای خود متحدی برگزیند تا نیروهای نظامی ایران ساختاری مدرن به خود بگیرند. بدین سبب اولین قدم برای اصلاح نه برای مساله تولید و تجارت که به سبب ترس از سلاح های مدرن برداشته شد.
نخستین پیشنهاد به بریتانیا داده شد، اما این حکومت به روایت منابع تاریخی به سبب آنکه با روس ها پیمان نامه ای داشت، شرایط سختی را برای قبول پیشنهاد ایران ارائه داد. بعد از آن بود که فتحعلیشاه نامه هایی را به ناپلئون نوشت. ناپلئون آن دوران توانسته بود خود و کشورش را بعنوان قدرتی جدید میان دول قدرتمندی چون بریتانیا و روسیه، مطرح کند و پادشاه ایران و مشاورانش تلاش کردند تا از این موقعیت برای اصلاح وضعیت نظامی و صنعتی ایران بهره ببرند.
نادانی نسبت به نیروی اصلی تولید کننده این قدرت و ناتوانی نسبت به درک لزوم ایجاد بستری صنعتی مناسب در ایران، شرایطی فراهم می کرد که گروه های زیادی از قدرت های سیاسی در ایران تنها به فکر سلاح های جدید باشند به عبارتی ظهور ناپلئون بعنوان قدرتی که می توانست در مقابل دو کشور انگلیس و روسیه ابراز وجود کند، شرایطی فراهم نمود که به پشتوانه آن سیاستمداران ایران می توانستند به فکر استفاده از این موقعیت برای اصلاح ساختار صنعتی – نظامی ایران بیفتند. محسن قانع بصیری در کتاب «تاریخ تحلیلی صنعت در ایران» نوشته است که سیاستمداران ایران نمی دانستند که این قدرت جدید یعنی فرانسه، نیروی خودرا از قدرت دیگری ستاندن می کند که نظام سرمایه داری جدید هم به پشتوانه صنایع تازه پدید آمده، ایجاد کرده بود.
نادانی نسبت به نیروی اصلی تولید کننده این قدرت و ناتوانی نسبت به درک لزوم ایجاد بستری صنعتی مناسب در ایران، شرایطی فراهم می کرد که گروه های زیادی از قدرت های سیاسی در ایران تنها به فکر سلاح های جدید باشند. از همه مهم تر این است که باز به قول زنده یاد قانع بصیری نظام مبادلاتی جهان آن روز به هیچ عنوان علاقه ای به انتقال محصولات ویژه حاصل از تکنولوژیهای جدید خود نداشت. اروپا بیشتر به دنبال ایجاد تقاضا برای کالاهای مصرفی جدید خود بود.
تعهدات نظامی فرانسوی ها
فرانسوی ها در زمینه تولیدات نظامی در آن دوران نسبتاً پیشرفته بودند. آنها برمبنای مفاد قرارداد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد توپ های جدید تحت عنوان توپ های فاویه کیت، ژنرال گاردان و دو متخصص توپخانه به اسامی ستوان فاویه و روبول را به ایران و اصفهان اعزام کردند تا به کار تولید توپ در این شهر بپردازند. شاید اصفهان به این علت انتخاب شده بود که شهری صنعتی بود و از امکانات لازم برای تاسیس کارخانه توپ بهره مند بود. با این وجود اما ایران در آن زمان نه صاحب کارخانه ذوب فلز بود و نه دارای زرادخانه ای که بتواند نیازهایش را تامین کند. توپ هایی که ایران در اختیار داشت تماماً وارداتی بودند. با این اوصاف او توانست زرادخانه کاملی بوجود بیاورد و کارخانه ذوب فلز، برج ها و دیگر تجهیزات را بسازد و ۵۰ توپ را بر پایه الگوی اروپایی تولید نماید.
در ضمن این جریان در پاریس مذاکرات میان ایران و فرانسه برای فروش ۲۰ هزار قبضه تفنگ به ایران، به نتیجه رسید و مورد تایید ناپلئون قرار گرفت. علاوه بر آن سفیر وقت ایران در فرانسه اقداماتی برای جذب بعضی از کارشناسان، کارگران فنی و هنرمندان انجام داد و طی نامه ای از ناپلئون درخواست نمود که اجازه انتقال آنها به ایران داده شود. در مقابل ورود این تسهیلات ایران به فرانسه مزایای بازرگانی داد و تاجران فرانسوی از معافیت گمرکی برای تجارت با ایران بهره مند شدند.
به شهادت منابع تاریخی افسر فرانسوی که به ایران آمد، نه آموزش لازم برای ساخت ماشین آلات جدیدی که در اروپا برای کار ساخته بودند، بهره برده بود و نه وسائل و ابزارهای مدرن با خود داشت. او حتی از ساده ترین ابزارها نیز محروم بود البته فرانسوی ها مشکلات عمده ای هم در زمینه تجارت با شرق داشتند که بیشتر این مشکلات ناشی از این بود که بازرگانان آنها ناتوان از همکاری با یکدیگر بودند. این خود نشانگر ساختار اقتصادِ سیاسی فرانسه نیز بود که در مسائل سیاسی نیروی طبقات متوسط جامعه بیشتر از قدرت سرمایه گذاران صنعتی موثر بود. بطوریکه به تدریج برای نیروهای سیاسی و حکومتی و حتی بعضی از سرمایه گذاران نوظهور داخلی معلوم شد که نمی توان در طولانی مدت روی رابطه با فرانسه حساب باز کرد.
گویا محمدرضا بک سفیر ایران در فرانسه از ذکاوت خوبی بهره مند بود و توانست فرانسوی یان را وادار به قبول شروط ایران کند. برای نمونه او توانست فرانسوی ها را مجاب به فروش کشتی و جنگ افزار فرانسوی به ایران، اعزام مهندسان و قبول امنیت ایرانیان در فرانسه کند. این نشان میدهد که باوجود ضعف ایران در آن دوران اما قدرت مذاکره و چانه زنی اهل سیاست ایران بالا بود. نکته ای که زنده یاد قانع بصیری به درستی به آن اشاره نموده است. به هر حال عهدنامه ای میان ایران و فرانسه به سال ۱۷۱۵ میلادی به امضا رسید که مقدمه عهدنامه بزرگ تری شد که در تاریخ به نام «عهدنامه فینکنشتاین» شهرت دارد. این عهدنامه در لهستان به امضای دو طرف رسید. بعد از آن بود که ناپلئون ژنرال کلود ماتیو، کنت دو گاردان را برای اجرای مفاد عهدنامه به ایران فرستاد که در بالا به آن اشاره شد.
مفاد عهدنامه فینکنشتاین
منابعی چون «تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر: از آغاز سلطنت قاجاریه تا سرانجام فتحعلی شاه» اشاره کرده اند که بر اساس این عهدنامه فرانسه متعهد شده بود که جنگ افزار، تعدادی متخصص نظامی توپخانه، مهندس و پیاده نظام و توپخانه، برای آشنایی نیروی نظامی ایران به جنگ افزارهای مدرن در اختیار ایران قرار دهد. در مقابل نیز ایران تضمین داد که کلیه ارتباطات خود با انگلستان را قطع کرده و بلافاصله به این کشور اعلام جنگ دهند. ضمن آنکه کنسول های انگلیس و بازرگانان این کشور باید سریعاً خاک ایران را ترک می کردند.
این اخراج شامل کارکنان کمپانی هند شرقی در ایران نیز می شد و ایران همین طور باید با نیروهای افغانستانی که در قندهار مشغول جنگ با نیروهای انگلستان بودند سازش کرده و به آنها کمک نماید. همه اینها برای این بود که ناپلئون قصد حمله به هند و تسخیر این کشور را داشت. عهدنامه بعد از امضای فتحعلیشاه به مراحل اجرایی رسید و آن دسته از نظامیان فرانسوی که به ایران آمدند به سرعت و با تعهد کار خودرا آغاز کردند، هرچند که در دانش آنها اما و اگرهایی وجود داشت و البته کارشان مطلوب سیاستمداران فرانسوی نبود.
افسرانی به اسامی وردیه و لامی فنون تازه رزمی و کار با سلاح های آتشین را به ایرانیان آموزش دادند و اشاره شد که فاویه و روبول هم به اصفهان رفتند تا مقدمات تاسیس یک کارخانه تولید توپ (ریخته گری در اندازه بزرگ صنعتی) را فراهم آورند. فاویه قورخانه ای مجهز در اصفهان پدید آورد و فتحعلیشاه به او نشان درجه دو شیر و خورشید داد. همین طور ایرانیان از فرانسوی ها تقاضا کردند که متخصصانی در زمینه های تولید منسوجات، چاپ، شیشه، ساعت سازی و… نیز به ایران بیایند.
کل ظرفیت تجربی فاویه عبارت بود از مقدار کار روی چوب (نجاری) که در دوران کودکی انجام داده بود و همین طور مدتی را نیز در استانبول به توپخانه عثمانی رفته بود و با شرایط کار توپ ریزی آشنا شد اما فرانسوی ها سیاست پایداری نداشته و به سرعت با روس ها کنار آمدند و به مفاد عهدنامه خیانت کردند. با این اوصاف همین مدت اندک هم تاثیرات مهمی در ایران گذاشت. درجات نظامی جدید از آن دوران معمول شد تفنگ ها و فشنگ هایی نیز در ایران از روی نمونه های فرانسوی تولید شد و حتی اولین نقشه برداری مدرن از راه های ایران نیز توسط این نیروهای فرانسوی صورت گرفت و دلیل آن هم البته تهیه نقشه حمله ناپلئون به هند بود.
دانش اندک متخصص نظامی فرانسوی
فاویه افسری بود که در گروه ژنرال گاردان مامور ساخت کارخانه اسلحه سازی در اصفهان شد که در بالا به آن اشاره کردیم. در ابتدای ورود او به اصفهان کاروانسرایی را در اختیارش گذاشتند و به وی اختیارات تام دادند تا گروه کارگران را خود انتخاب نماید. اما مهم این است که به شهادت منابع تاریخی او نه آموزش لازم برای ساخت ماشین آلات جدیدی که در اروپا برای کار ساخته بودند، بهره برده بود و نه وسائل و ابزارهای مدرن با خود داشت. او حتی از ساده ترین ابزارها نیز محروم بود.
کارگرانی هم که با وی کار می کردند ناآزموده بودند و کار با آهن را هم نمی دانستند. بدین سبب فاویه باید هم خود نقش رئیس شرکت، هم مدیر تولید و هم نقش کارگر فنی را ایفا می کرد. در کتاب «تاریخ تحلیلی صنعت در ایران» اشاره شده که کل ظرفیت تجربی فاویه عبارت بود از مقدار کار روی چوب (نجاری) که در دوران کودکی انجام داده بود و همین طور مدتی را نیز در استانبول به توپخانه عثمانی رفته بود و با شرایط کار توپ ریزی آشنا شد. او توانسته بود به کتاب هایی نیز در استانبول در زمینه توپ ریزی دست پیدا کرده و مطالعه کند.
او اما باوجود مسئولان فرانسوی خود تعهد داشت و خود کارهای قالب ریزی توپ، ساخت پایه و صندوق و حتی بنای ساختمان های مورد نیازش را انجام داد. به عبارتی فاویه خود دانش چندانی نداشت اما در ایران تجربه اندوزی کرد. او توانست خطر کند و تجربه کند و ضمن مجهز کردن خود به دانش های نظامی، برای ایران نیز فوایدی داشته باشد.
عهدنامه فینکنشتاین فواید اندکی برای ایران داشت و بر اساس آن قدم های کمی برای صنعتی شدن ایران برداشته شد. اما فواید این عهدنامه برای امروز ما بسیار بیشتر است. مطالعه این عهدنامه و وضعیت آن دوران، خیانتی که ناپلئون به عهدنامه کرد و در نهایت نزدیکی این کشور با روسیه، موجب شد دست ایران خالی بماند و شکست های بعدی در نبرد با روسیه به ایران وارد آید. درس های تاریخی این عهدنامه برای امروز و هنگام بستن قراردادهای تجاری با غربی ها بسیار مهم می باشد.
منبع: جاوید شو
این پست جاوید شو را پسندیدید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب