گزارش جاوید شو
میدان به جای منبر مردم به جای سیاست
به گزارش جاوید شو فصل جدید حیات آرمانگرایان ایرانی با ورود ویروس كرونا به ایران شدت و قوت گرفته است. توجه به مردم به یكی از اساسی ترین جلوه های آرمانگرایی در ایران تبدیل گشته است.
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ: نخستین روزهایی است كه كرونا وارد ایران شده است. محل حادثه فعلاً قم است. مشهورترین شهر مذهبی ایران. قم به شهر روحانیون معروف است و طلاب و روحانیون زیادی در آن تحصیل و زندگی می كنند. ورود كرونا به این شهر مذهبی در عین حال كه حرم مطهر حضرت معصومه (س) را با احتمال تعطیلی روبرو كرده است (اتفاقی كه سوابق تاریخی نشانی از تعدد و تكرار آن ندارد) مردم قم را هم به شدت هراسان كرده است. اخبار سراسری هر روز اخباری از افزایش مبتلایان به كرونا در این شهر اعلام می كند. هراس بر شهر سایه انداخته است. خیابان های قم چنین خلوتی را به خود ندیده اند؛ مغازه ها بسته اند و سایه ترسناك كرونا؛ این بیماری اپیدمیك بر شهر سنگینی می كند. مبتلاشده ها، پرستارها، پزشكان و همه كسانی كه این روزها در بیمارستان ها هستند در ناامیدترین حالت ذهنی و روحی به سر می برند. بیماری جدید است و میزان درگذشتگان روزانه آن هراس را به دل هر مبتلاشده و پزشك و پرستاری كه در معرض این آلودگی قرار گرفته است انداخته است.
شهر همچنان خلوت است و در سكوت؛ هراسناك و ترسیده. اخبار دفن كشته شدگان كرونا بدون برگزاری مراسم تغسیل و كفن و دفن شرعی در شهری همانند قم به شدت دلهره آور است و این هراس اجتماعی هولناك تازه شروع شده است.
در همین حوالی و در میانه اخبار هولناك شدت گرفتن بیماری و افزایش تعداد كشته شدگان، اتفاق جالب توجهی در شهر قم رخ می دهد كه بزودی شهرهای درگیر دیگر را هم دربرمی گیرد. طلبه ها و روحانیون جوان به طرز غافلگیركننده و بی سابقه ای برمی خیزند و وارد بیمارستان ها و مراكز درمانی می شوند. عبا از تن بیرون می كنند؛ لباس های مختص حفاظت در مقابل بیماری را به تن می كنند؛ عمامه های سفید و سیاه را بر سر می گذارند و در بیمارستان ها، روحیه مردمانی می شوند كه به شدت ترسیده اند و امیدشان را از دست داده اند. گل می خرند و به بیمارستان ها می برند و از پزشكان و پرستارانی كه ساعت ها بدون وقفه كار كرده اند و خسته شده اند؛ این گونه قدردانی می كنند. لباس خدمت به تن می كنند و از جارو كردن زیر تخت بیماران تا غذا دادن به بیماران مسن و همه كارهایی كه پرستاران خسته به آنها نمی رسند را بر عهده می گیرند و با روی باز و شوق انجام می دهند.
طلبه ها و روحانیون جوان به طرز غافلگیركننده و بی سابقه ای برمی خیزند و وارد بیمارستان ها و مراكز درمانی می شوند. عبا از تن بیرون می كنند؛ عمامه های سفید و سیاه را بر سر می گذارند و در بیمارستان ها، روحیه مردمانی می شوند كه به شدت ترسیده اند و امیدشان را از دست داده اند
آنها روح تازه ای هستند كه در شهر قم دمیده شده است. روح نزدیكی به مردم؛ كمك به مردم؛ بودن در كنار مردم صدمه دیده و علاوه بر همه آنها پشتیبانی از مردمانی كه روزگاری ولی نعمت همه انقلابیون و بخصوص روحانیون بودند. حضور طلاب و روحانیون در بیمارستان ها و مراكز درمانی شهر قم بعنوان یكی از مؤثرترین حركات آرمانگارایان ایران بزودی ثبت و ضبط می شود و با استقبال گسترده مردم دیگر مناطق ایران مواجه می شود. آنها خطر كردند و مزد خطر كردن شان را با همراهی مردم گرفته اند.
چندی بعد اتفاقی جالب توجه كه به افسانه ها می ماند حضور طلاب و روحانیون در قم را به شدت تاثربرانگیز می كند. یك طلبه جوان كه برای كمك رسانی و همیاری به مبتلایان به كرونا در بیمارستان های قم حضور پیدا كرده است همسر و فرزند هنوز متولد نشده اش را از دست می دهد. در همان روز تصویری مبهم از او منتشر می شود كه به بیرون بیمارستان آمده است و تنها و آرام گریه می كند تا روحیه خدمه بیمارستان و بیماران را مكدر نكند.
این تصویر شاید از لحاظ رسانه ای بردی یك هفته ای داشت و بزودی از صدر رسانه ها به ذیل آمد؛ اما برای تاریخ روحانیت و انقلابیون در ایران تصویری به شدت تاریخ ساز است. روحانیون، طلاب، انقلابی ها، آرمانگرایان و … وارد مرحله جدیدی از تاریخ حیات خود شده اند. آنها در مرحله ای كه به تعبیر رهبرشان گام دوم انقلاب لقب گرفته است بار دیگر پس از چند ده سال حاشیه روی تعداد زیادی از آنها وارد فاز خدمت به مردم شده اند. آنها با مردم یكی شده اند و تصور كلیشه ای و رنگ و رورفته جدایی روحانیون و حزب اللهی ها از مردم را به همین سادگی از بین برده اند.
در میان همه شلوغی های این روزها و آن روزهای ورود كرونا به ایران؛ به دلایلی طبیعی مثل ترس و وحشت سراسری از فراگیری مردم به این اتفاق مهم تاریخ حضور آرمانگرایان و انقلابی ها در ایران توجه چندانی نشد. مذهبی ها، حزب اللهی ها، بسیجی ها، روحانیون و طلاب از امتحان برگ كرونا سر بلند بیرون آمدند. اگر قائل به این باشیم كه وظیفه اصلی آرمانگرایان در دوران جدید توجه به مردم است. از بیمارستان ها و غسال خانه ها و درمانگاه ها تا اماكن عمومی و خیابان ها و كوچه ها در تمام این روزها مردمی آدم هایی را می دیدند كه به حزب اللهی ها مشهور بودند و حالا به این نتیجه رسیده بودند كه ایدئولوژیك ترین كار ممكن، مفیدترین اتفاق حاضر و پرنتیجه ترین اقدام ممكن توجه به مردم است. این راه اما آسان به دست نیامده است...
مذهبی ها، حزب اللهی ها، بسیجی ها، روحانیون و طلاب از امتحان برگ كرونا سر بلند بیرون آمدند. اگر قائل به این باشیم كه وظیفه اصلی آرمانگرایان در دوران جدید توجه به مردم است.
***
«میلیون ها ماهی در یك ماه گذشته در خشكی دریاچه های كشور تلف شدند»؛ «موج مهاجرت از روستاها به تدریج در حال افزایش می باشد و برخی از روستاهای مناطق مختلف كشور بدون سكنه رها شده اند»؛ «دومین كودك سیستانی و بلوچستانی در تابستان اخیر زیر آوار مدرسه فرسوده ای جان داد»؛ «بیش از هزاران تن از كودكان جنوب كشور همچنان در مدارس كپری تحصیل می كنند»؛ «زنان روستایی در بخش جنوبی كرمان همچنان در دریاچ روستا استحمام می كنند»؛ «میزان رشدیافتگی استان سیستان و بلوچستان، كماكان در رده آخر ۳۲ استان كشور است» و...
اخباری از این دست به شكل مرتب و متناوبی در رسانه های ایرانی تكرار می شود و طرفداران بی شماری دارد. بمبارانی از اخبار تلخ و تكان دهنده درباره مصائب كشور كه متضمن به وجود آوردن نوعی خشم اخلاقی بی پیرایه است. چیزی كه به صورت ضمنی حاوی نوعی تأمل ضدنظری هم است؛ فكر كردن را رها كنید. بس است دیگر. اما این تأمل، جدای از ضدنظری بودنش سویه دیگری هم دارد كه مدنظر ماست. آرمانگرای داستان ما، سهم خود از محرومیت در ایران را در فرایندی شیك، سریع و بی دردسر، با سرپرستی یك كودك درمانده در روستاهای محروم منطقه، ماه به ماه بدون این كه حتی یك روز به تأخیر بیفتد پرداخت می كند و حالا دیگر وجدانش آسوده است. گویی حق السكوتی برای دیگر نشنیدن صدای كودكان درمانده و تضمینی برای وجدان آرام گرفته پس از این… این سرنوشت تعداد زیادی از مذهبیونی بوده است كه این سال ها به قصد انجام یك عمل خیر وارد این عرصه شده اند.
این شكل از توجه به مردم و ورود به عرصه خدمات اجتماعی و رسیدگی به صدمه های اجتماعی گرفتار یك صدمه اصلی بود. طلبه و دانشجوی بسیجی، دو هفته در سال را به سیستان و بلوچستان اختصاص می دهد و بقیه سال را روزگار می گذارند، با این تفاوت كه از كشیدن بار دیدن و شنیدن محرومیت منطقه ای در نظام اسلامی، چون سهم خودش را پرداخت كرده، آسوده شده است. كاهش دهند سریع و تضمینی رنج برخوردار بودن خود و برخوردار نبودن دیگری؛ یك معامله دو سر سود.
این مسیر ادامه پیدا می كند تا به بزرگ ترین خیرین ایرانی می رسد. عجیب نیست كه خیلی ها وقتی از نزدیك با بزرگ ترین خیرین ایرانی برخورد می كنند كه سالانه صدها میلیون تومان صرف امور خیریه می كنند، متعجب می شوند. بازاریان بی رحمی كه برای رسیدن به سود بیشتر هر مانعی را از سر راه خود برمی دارند و بخشی از این سود سالانه كه رقم اندكی هم نیست را به صورت منظم و بی تأخیر به نیازمندان می بخشند؛ سبك جدید زندگی متمولانه در ایران. واقعیت های دردناك اجتماعی بیرون حالا دیگر انكار نمی گردد.
این بخشی از تاریخ توجه آرمانگرایان به مساله ویژه و خاص مردم است و این البته یك سر ماجراست.
**
كمی آن طرف تر ماجرای دیگری هم در جریان است. «غر زدن» و «تقدیس بی عملی» ارزش های نوظهوری بودند كه بی رویه در حال پاگرفتن در طیف های فكری و فرهنگی مذهبی جامعه ایرانی بودند. ارزش پررونقی كه علاوه بر این كه نشانه ای سخیف برای نمایشی برتری جویانه بر توده های عادی مردم بدل شده بود باردیگر خدمت اجتماعی و رسیدگی به مردم در قشرهای مذهبی را گرفتار سوءتفاهم كرده بود.
به چند نمونه از گزاره های عامه پسندانه ای كه در این سر ماجرا تكرار می شود دقت نماییم.
*صد جفت كفش امروز به كودكان روستایی در منطقه محرومی اهدا شد.
- فقط صد جفت؟ می دانید چند كودك در این منطقه وجود دارد كه در كپرها از گرسنگی در حال مرگ هستند. اصلاً كفش می خواهند چه كار؟ وقتی نانِ خوردن ندارند.
*یك مسجد در روستایی از مناطق دورافتاده ساخته شد.
- ما نان نداریم بخوریم این ها به فكر مسجد هستند. خدا راضی است؟
*یك مستندساز برجسته ایرانی، مستند جدیدش را با مبحث محرومیت در ایران كلید زد.
- چه چیزی می خواهد بگوید؟ چیزی هم مگر باقی مانده است كه ندانند. همه می دانند این جا چه خبر است. نمی خواهند بشنوند.
*طرح فراخوان سرمایه های خرد برای ساخت كارخانه ای در مناطق محروم شروع شد.
- ۳۰ سال كجا بوده اند كه الان پیدایشان شده است؟
این انفعال و بی عملی فقط به سفارش ای ضمنی درباره بی عملی محدود نمی گردد، در لوای خود به كاهش شدید انگیزه ها تا سطح صفر دلزدگی و نهایتاً رها شدن در این وضعیت بغرنج می انجامد. جدای از جنبه های اغراق در عمق فاجعه كه با لذت بردن دیوانه واری از خودمفلوك بینی مداوم همراه می باشد و مشخص نیست از كی و كجا دامنگیر حزب اللهی ها شده است؛ این غر زدن های مداوم به هر نوع كوشش برای رهانیدن آدم ها از وضعیت رهاشده ایران نشانه خوبی برای نبود همبستگی میان شاخصهای نمادین رشد فكری مثل رفتن به دانشگاه و دسترسی به رسانه ها و … با رشد واقعی در كشور است.
واقعیت این است كه در فضای ابتذال آمیز سالیان پیش، چیزی به نام اصالت «مكتب غر» به وجود آمده است. هر دستگاهی كه وارد میدان می شود، توهم توطئه ای سریع طرح می شود و كل پروژه برچسب بی اعتمادی می خورد و فرصت ها به همین راحتی از دست می رود. كسی تكانی نمی خورد، مطالبه ای وجود ندارد و هر حركت اصلاحی برای رشد با واكنش های ناشیانه ای مواجه می شود و همین چرخه باردیگر تكرار می شود.آنها نام خویش را عدالتخواهان می گذارند اما هر تلاش واقعی هر چند مختصر برای عدالت جویی را به شدت به حاشیه های ناامید كننده می برند. فضا را انقدر بد و سیاه نمایش می دهند كه هر روزنه نوری را به سان نوری قطاری تعریف می كنند كه در حال رد شدن از روی ماست.
این وضعیت از این هم پیچیده تر می شود وقتی ما در موضع یك انقلاب مذهبی متكی بر مردم قرار می گیریم. انقلابی كه به دست روحانیون مذهبی شكل گرفته است؛ در شرایطی كه هیچ رسانه رسمی و هیچ قدرت اجرایی و هیچ نهاد حكومتی مؤثری در دست آنها نبوده است. روحانیون مذهبی توانستند در ایران یك انقلاب زیر و زبركننده اجتماعی به راه بیندازند كه رمز موفقیتش در به میدان آمدن مردم و استفاده از یك سرمایه اجتماعی عظیم بود و حالا رهبران انقلاب، روحانیون و طلاب و وابستگان به نهاد روحانیت كه بر مصدر امور نشسته اند و بخش عظیمی از سرمایه مادی و اجرایی كشور به دست آنان است، در سالهای گذشته در حال از دست دادن این سرمایه اجتماعی بی سابقه بودند و مجموعه قریب به اتفاق اتفاقات اجتماعی معاصر امروز ایران، كاملاً در غیاب آنها در در سالهای گذشته در حال شكل گرفتن بود.
كرونا اما در حال تغییر دادن این وضعیت است. هر چند این وضعیت فقط به كرونا هم محدود نمی گردد. مجموعه ای از كارهای جهادی و خدمت رسانی و رسیدگی به صدمه های اجتماعی در سالهای اخیر همه نمایشی بر تاكید باردیگر بر توجه به مردم در منظومه جدید انقلابیون جوان است كرونا اما در حال تغییر دادن این وضعیت است. هر چند این وضعیت فقط به كرونا هم محدود نمی گردد. مجموعه ای از كارهای جهادی و خدمت رسانی و رسیدگی به صدمه های اجتماعی در سالهای اخیر همه نمایشی بر تاكید باردیگر بر توجه به مردم در منظومه جدید انقلابیون جوان است.
پرونده جدید مهر می خواهد تا ورود آرمانگرایان ایرانی به فاز توجه به مردم را مورد توجه قرار دهد. در این پرونده مقرر است درباره این صحبت شود كه چگونه در گام دوم انقلاب انقلابیون و مذهبی ها و روحانیون و طلاب به این نتیجه رسیده اند كه غفلت از مسائل عینی مردم و بی اهمیتی به مسائل روزمره آنها نه تنها به اصل انقلاب آسیب و صدمه زده است بلكه یكی از كاركردهای اصلی انقلاب یعنی رسیدگی به محرومین را هم زیر سوال برده است. به انتخابات برسیم به تجمع های سیاسی، به تجمع ضد بی حجابی، به بحث و نزاع های حاشیه دار عالم سیاست، دغدغه انقلابی را به منع ورود روشنفكری به فضای دانشگاه محدود نماییم و… آرمانگرایان جدید اینگونه فكر نمی كنند.
منبع: جاوید شو
این پست جاوید شو را پسندیدید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب