این دختران با لالایی فریاد می زنند
به گزارش جاوید شو اسمش «گل آیم» به معنای «ماه گل، ماه من» است. در بندرتركمن زندگی می كند و از بچگی زنبورك دستش بوده و نواختن آنرا یاد گرفته، لأله «لالایی یا لأله خوانی» هم می خواند. حالا هم در حال یادگرفتن دوتارنوازی تركمن است و دلش می خواهد در آینده بتواند آموزشگاهی راه اندازی كند تا به كودكان و زنان اهل بندرتركمن نواختن سازها را یاد بدهد.
«پدرم سال ها پیش یك گروه هنری راه اندازی می نماید كه لالایی خوانان آن دخترها بودند اما پس از آنكه دختران ازدواج می كنند، همسران آنان اجازه ادامه ی كار را نمی دهند. در بندرتركمن هر خانواده ای اجازه نمی دهد كه دخترشان روی صحنه ساز بزند یا لأله بخواند، البته بعضی از دخترها هم علاقه ای به این كار ندارند. نواختن ساز در بندرتركمن به اجازه خانواده ها بستگی دارد.»
این حرف ها را گل آیم به زبان می آورد و ادامه می دهد: «معمولا دخترهای اهل بندرتركمن زود ازدواج می كنند. بعضی از دختران خودشان دوست دارند زود ازدواج كنند. از طرفی هم وقتی برای دختری خواستگاری می آید، قبول می كنند. البته حالا وضعیت تغییر كرده است و همه دخترها می توانند دانشگاه بروند و درس بخوانند اما تا چند سال پیش شرایط فرق می كرد و همه چیز سخت بود. من هم از بچگی دوست داشتم وقتی كه درسم به اتمام رسید ازدواج كنم.»
حالا گل آیم ۲۴ سال دارد و لیسانس حسابداری گرفته است. بتازگی نامزد كرده و مقرر است تابستان عروسی كند. همسرش ۳۰ ساله و از آشنایان دورشان است. با اینكه فوق دپیلم دامپزشكی گرفته اما ماشین سنگین دارد و وقتی عكس ها و ویدئوهای اجراهای گل آیم را دیده است، از هنری كه همسرش دارد، خوشش آمده و تا حالا هم حرفی از اینكه گل آیم نمی تواند كارش را ادامه دهد، نزده است. با این وجود گل آیم می گوید: «معلوم نیست كه بتوانم كار موسیقی را ادامه دهم یا نه.»
این دختر هنرمند درباره سنت مراسم ازدواج در بندرتركمن توضیح می دهد: «در یك جلسه، خانواده داماد به خانه عروس می آیند و عروس و داماد با هم صحبت می كنند تا بتوانند بیشتر با هم آشنا گردند و خانواده ها هم به توافق برسند. معمولا مراسم عروسی در سه روز انجام می شود. یك مراسم خصوصی می گیرند و اقوام درجه یك و دوستان نزدیك در آن حاضر می شوند. در مراسم خصوصی، عروس لباس سفید و مدرن می پوشد اما در روز كجاوه یعنی روزی كه عروس می خواهد به خانه بخت برود لباس سنتی می پوشد كه این لباس ها می تواند قرمز و سبز باشد و با زیورآلات سنتی مخصوص این منطقه تزئین می شود. معمولا خانواده داماد برای بردن عروس ساعت ۱۱ بامداد به خانه ی خانواده عروس می روند و هدایایی می برند و عروس را با شتر و اسب و ارابه به خانه داماد می برند. در این مراسم همه میهمانان هم لباس سنتی می پوشند.»
او می گوید: «دختران در بندرتركمن تا پیش از ازدواج می توانند با مانتو و شلوار در خیابان رفت و آمد كنند اما وقتی كه عروسی می كنند باید با لباس های مرسوم بین تركمن ها كه همان پیراهن بلند است رفت و آمد كنند.»
گل آیم دو سالی می شود كه به صورت جدی زنبورك می نوازد و این كار را از پدرش یاد گرفته و به پشتوانه وی در برنامه های مختلف روی صحنه رفته و اجرا كرده است. او یك خواهر و یك برادر هم دارد كه هیچكدام از آنها نواختن سازهای موسیقی را از پدرشان یاد نگرفته اند. خواهر گل آیم معماری خوانده و ازدواج كرده و یك بچه هم دارد. برادرش هم پس از آن كه دیپلم گرفته، ادامه تحصیل نداده است.
به گفته این هنرمند جوان خیلی از دختران در استان گلستان لأله (لالایی) می خوانند. محتوای لالایی ها شعرهای قدیمی است. مثلا لأله اسم دختری است كه عروسی می كند و پس از ازدواج به جای دوری می رود و مدتی خانواده اش را نمی بیند بنابراین شعرهایی می گوید و می خواند تا اگر چوپانی یا رهگذری از اقوام او عبور كردند، صدایش را بشنوند و به او سر بزنند. شعرهایی كه لاله در تنهایی خودش می سروده همگی غمگین بوده اند و در یكی از شعرهایش می گوید: «اگر من بمیرم چه كسی می خواهد من را دفن كند؟» حتی گفته می شود یك مرتبه خاله و دایی لاله به دنبال او می روند اما آنها هم در راه گم می شوند.
گل آیم می گوید: «لالایی های تركمن برای خواباندن بچه نیست، بلكه نوای غم است. یك مرتبه پدر و مادرم وقتی كه من هفت ساله بودم برای اجرا به كشور تركیه می روند و لالایی را اجرا می كنند.»
با آنكه زندگی در بندرتركمن سختی های خاص خودش و آب و هوای مرطوبی دارد اما او به شرایط زندگی در این شهر عادت كرده است و از زندگی اش هم احساس رضایت می كند و دوست ندارد به منظور زندگی به شهری مثل تهران برود و ادامه می دهد: «وقتی به تهران می روم انگار وارد فضا شده ام، شهر شلوغ و ساختمان ها بلند است و آفتاب گیر نیست.»
گل آیم درباره اینكه برای تفریح در شهرشان كجا می روند، توضیح می دهد: «ما در بندرتركمن یك اسكله داریم و مردم برای تفریح آنجا را انتخاب می كنند. خانواده هایی هم كه ماشین دارند برای تفریح به گرگان و جنگل النگدره می روند. بازارچه مرزی اینچه برون هم یكی دیگر از جاهای تفریحی است. حدود یك سالی می شود كه یك شهربازی كوچك هم در بندرتركمن باز شده است. اما سینما نداریم. قدیم ها یك سالن سینما در شهر بود اما هم اكنون بسته است. سالن تئاتر هم داریم كه گهگاهی در آنجا جُنگ شادی یا تئاتر برگزار می گردد.»
او كلاه سنتی تركمنی و سوزن دوزی هم می دوزد. مردهای تركمن وقتی كه برای نماز عید فطر می روند كلاه های سنتی می پوشند. سوزن دوزی یكی از هنرهای زنان تركمن است. گل آیم هم این هنر را از زن همسایه یاد گرفته است و نخستین كلاه را برای پدرش سوزن دوزی كرده است. پدرش، محمد ایری هنرمند اهل بندرتركمن است كه خودش را به یك رشته ی هنری محدود نكرده است. او چند ساز مثل دیلی لی تویدوك (نی زبانه دار) و زنبورك را می نوازد و در سریال بازی نقاب ها به كارگردانی سیروس حسن پور هم نقش «میرجلال» را بازی كرده است.
گل آیم دوست دارد در آینده ادامه تحصیل دهد و بتواند در جایی كه با تحصیلش ارتباط داشته باشد مشغول به كار شود. او می گوید: «دوست دارم یك كاره ای شوم».
با توجه به پژوهش های انجام شده، «لأله» نام دختری عاشق بوده كه به ناچار به ازدواج فردی از طایفه دیگر تن می دهد. «لأله» در غریبی شعرهایی می سراید كه پر سوز بودند و به مرور به گونه یا نوعی آواز زنانه تبدیل و در بین تركمانان مشهور می شود. «لأله» در حقیقت نوعی بیان احساسات زن تركمن است و در قدیم دخترها احساسات، عواطف، اعتراض و فریادهای فروخفته را كه امكانی برای بروز آن نداشتند به صورت گروهی و به شكل یك مراسم با لأله خوانی انجام می دادند. در لأله خوانی سخنانی بیان می شد كه به وسیله آن شكایات و دردهای دختران و زنان به بزرگان و ریش سفیدان طایفه منتقل شود.
در ادامه بخشی از لأله را می خوانید:
هیچ چشمی نخواهد جست
سنگ افتاده به چاه
آخ مادرجان
شوی كرده به دیارغربت
گم می شود از نظر
چون غبار راه
آخ مادرجان
سوختم مادرم
پر پر شدم
بر دوش باد نشستم
خاكستر شدم...
این پست جاوید شو را پسندیدید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب