مهر از فضای مجازی این روزها گزارش می دهد
بی آبی در غیزانیه، نفتكش ایرانی در ونزوئلا همصدایی در فضای مجازی
به گزارش جاوید شو دو اتفاق با دو مختصات كاملاً متفاوت نشان داده است كه می توان به فضای مجازی ایرانی امید داشت. در هر دو ماجرا فضای مجازی ایرانی انسجام قابل قبولی از خود نشان داد.
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ؛ تزریق یاس و ناامیدی و بی عملی در همه امور ملی، بهم ریختن تعادل و انسجام جامعه و همین طور دست اندازی در کارکرد مثبت اتفاقاتی که در فضای واقعی رخ می داد؛ از کارکردهای اساسی فضای مجازی ایرانی در دوره ماست. کافی است با اتفاقی مثبت در حوزه ملی روبرو شویم تا فضای مجازی با دیدن اندک لبه خالی لیوان آنرا تبدیل به یک نقطه ضعف بزرگ و مایه سرخوردگی ملی کند و کافی است تا با اتفاقی منفی در جامعه روبرو شویم تا تاکید باردیگر بر گزاره «در این مملکت نمی توان کاری کرد» با یاس و بی عملی همراه شود و همگان را دعوت به نظاره و فقط حرف زدن کند.
این فضا در سال های اخیر اختلالاتی اساسی در عملکرد واقعی جامعه ایران به دنبال داشته است اما چند نمونه اخیر نشان داده است که با واقعی تر شدن فضای مجازی و نزدیک شدن بیشتر آن به مردم؛ نتایج و بازخوردهای حاصل از آن هم به فضای واقعی جامعه نزدیک تر خواهد شد.
دو اتفاق تلخ و شیرین هفته گذشته به همین شیرینی و تلخی آن در دنیای واقعی در فضای مجازی بازتاب داشته است.
غیزانیه، کلیدواژه اعتراض
بخشی از استان خوزستان به نام غیزانیه که با مشکل دسترسی به آب آشامیدنی مواجهه بوده است و مردمان آن مدت مدیدی به این مساله اعتراض داشته اند سرانجام صبرشان لبریز شده و به اعتراضات خیابانی روی آورده اند. به غیر از قضاوت درباره این شیوه از اعتراض که در فضای مجازی با نگاه های مختلفی مواجه شد؛ نفس اعتراض به عدم رسیدگی به خواسته مشروع اهالی غیزانیه؛ سرفصلی مهم و موردتوافق بخش بزرگی از فضای مجازی بود که در این چند روز به شدت مورد پیگیری قرار|گرفت و فضای مجازی ایرانی تبدیل به صدایی واحد برای بازتاب اعتراض مردم غیزانیه به یک مشکل حیاتی آنها بعنوان بخشی از سرزمین ایران شد. چند گروه یا نفر رسانه ای به آنجا رفتند و از نزدیک صدای مردم غیزانیه را بلندتر کردند و در فضای مجازی انعکاس دادند و به همین ترتیب بخش بزرگی از فضای مجازی هم به نفس این بی عدالتی به شدت اعتراض کردند و علاوه بر اعتراضات به افراد و اشخاص مرتبط به این ماجرا از وقوع این اتفاق در سرزمین اسلامی به شدت تأسف خوردند. چندین گروه جهادی در صفحات مربوط به خود در فضای مجازی اعلام نمودند که هر کمکی از دستشان برآید مضایقه نخواهند کرد و اغلب پست های شبکه های اجتماعی مربوط به این مورد در فضای مجازی به اعتراضی همصدا به بی عدالتی در حق مردمانی از این سرزمین مربوط می شد.
غیزانیه به تدریج تبدیل به کلیدواژه ای برای اعتراض به مسئولین بی کفایتی شد که سال ها قول رسیدگی به مشکل آب آشامیدنی مردمان آن دیار را داده بودند و هنوز اتفاقی برای آنها صورت نگرفته بود. نکته قابل توجه در این ماجرا این بود که دیگر توجیهات دستمالی شده ای مثل تضعیف نظام و… موافقان نظام را به انفعال نکشانده بودند و سررشته ماجرا را به دست کسانی که نسبتی با انقلاب و آرمان هایش نداشتند و به دنبال یک مبارزه سیاسی بودند نسپرد و اتفاقاً این دفعه، این آرمانگرایان بودند که یکصدا ضد این بی تدبیری قیام کرده بودند و خواهان پاسخگویی و رسیدگی مسئولین شده بودند.
کیلومترها آن طرف تر در یک هم زمانی شاید تلخ، نخستین نفتکش ایرانی در بین همه تهدیدهای آمریکایی ها در نزدیک ترین نقطه نسبت به آنها مأموریت خویش را برای شکستن تحریم کشور ونزوئلا و ایران انجام داد و محموله ای بزرگ از بنزین را به ونزوئلا رساند. این در حالی بود که در تمام روزهای حرکت این کشتی؛ آمریکایی ها برای متوقف کردن این کشتی با تهدیدهای زبانی تلاش زیادی انجام داده بودند و حالا رسیدن این نفتکش به ونزوئلا نشان داده بود که دوران تهدیدهای آمریکایی گذشته است.
این اتفاق هم با اختلاف زیادی نسبت به موارد مشابه خود در فضای مجازی با استقبال مواجه گردید. عزت و غرور ملی ناشی از این اتفاق در صفحات مختلف شبکه های مجازی منعکس شد و بخشی بزرگ از فضای مجازی واکنش مثبتی به این ماجرا داشتند و این واکنش را با نمایش تصاویر نفتکش ایرانی و پرچم ایستاده ایران بر بالای آن و همین طور ترجمه و انعکاس مثبت ونزوئلایی ها به این اتفاق و البته مقایسه این اتفاق با دوران پهلوی که مسئولین ایرانی اجازه خوردن آب بدون دستور آمریکایی ها را نداشتند منعکس کردند.
کاهش غرغرهای سیاست زده
البته که مثل همیشه در گوشه و کنار فضای مجازی صداهای بلندی هم بودند که این اتفاق را بهانه دیگری برای ستیز سیاسی می دانستند و داد و فریادشان بلند بودند که نگاه کنید که بنزین ایران را مفت از چنگش درآوردند و… اما موج بزرگ و مثبتی هم در کنار این غرغرهای همیشگی وجود داشت که این اتفاق را نشانه ای بزرگ برای ناکارآمدی تحریم ها ضد ایران می دانست و حتی به رسانه ای نشدن صحیح تر این اتفاق اعتراض داشت.
نکته قابل توجه در همزمانی این اتفاق این بود که دومی سبب نشد تا غرور و افتخار ملی اتفاق اول مورد تغافل عمدی قرار گیرد. نگاه به مجموعه عملکرد نظام واقعی تر احساس شد و ظاهراً این گونه تصور شد که مجموعه نظام مجموعه ای است از نقایص و اتفاقات غرورانگیز و تعمیم ناروای هر کدام از آنها به دیگری که سبب ندیدن آنها می شود روا نیست.
این دو اتفاق و رصد بازتاب های آن در فضای مجازی نشان داده است که آنچه یک فضای مجازی را از مسیر صحیح کمک به رشد و توزیع رسانه ای مناسب منافع ملی در جامعه منحرف می کند؛ تنها بی عملی آنهایی است که به منافع جمعی ایرانی ها معتقدند و در دوران های شلوغ و پرتنش فضای مجازی فقط به نظاره می ایستند و شاهد قدرت نمایی اکانت های ایران ستیز هستند.
اگر قرار باشد که فضای مجازی ایرانی مولفه ای دیگر در جهت قدرت ملی ایرانیان باشد اولاً باید تکثر در این فضا به رسمیت شناخته شود و با نگاه تک معیاری به این فضا نگاه نکرد و دایره انقلاب را بزرگ تر از اشخاص و سلایق و اختلاف نظرها محسوب کرد و ثانیاً فضای رسانه ای احتیاج به جنب و جوش و تحرک دارد و اگر این تحرک از جانب داعیان منافع ملی در ایران صورت نگیرد حتما از جانب جبهه مقابل آنها برنامه ریزی می شود. این فضا نه احتیاج به خرج کردن پول های هنگفت دارد و نه احتیاج به هماهنگی قبلی به سبک آلبانی نشین ها؛ فقط احتیاج به این دارد که سکوت همه آنهایی که نگران منافع ملی هستند شکسته شود و آنها به میدان بیایند.
این پست جاوید شو را پسندیدید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب