كدام مقاومت؟، كدام رهایی؟ -۷

اگر به مقاومت معتقدید فكری برای نفت كنید، سوژه ها مشغول تباهی اند

اگر به مقاومت معتقدید فكری برای نفت كنید، سوژه ها مشغول تباهی اند

جاوید شو: الزامات و مقتضیات مقاومت در شرایط فعلی به گستره های مختلفی از فرهنگ اقتصاد و سیاست مربوط می شود. نظام اقتصادی در خصوص فروش ماده خام در یك جامعه مصرفی به انهدام مقاومت می انجامد.


خبرگزاری مهر - سرویس فرهنگ اول - كارگران مشغول كارند! هر چند هفته یك دفعه تجمعی از صنوف مختلف كارگران در مقابل وزارت خانه صنعت و معدن و تجارت واقع در خیابان سمیه تهران برگزار می گردد و در آن عده ای از زحمت كشان با امیدی كه به اصلاح فرایندها و ساختارهای معیوب اقتصادی در عرصه های تولید و صنعت در كشور دارند حاضرند و مطالباتشان را ارائه می كنند. با فاصله زمانی بیشتری، تجمعات در مقابل ساختمان برنامه و بودجه و اداره كار و مجلس شورای اسلامی و… هم برگزار می گردد و هر یك از این تجمعات برای خودشان داستان هایی پیچیده دارند. نكته ظریف و قابل توجهی كه ذهن و زبان خیلی از تجمع كنندگان را با خود همراه كرده، این است كه از حرفهایشان به خوبی می توانید دریابید كه در فضای ارتباطات گسترده جهان كنونی آنها خودشان را با كارگران كشورهای دیگر مقایسه می كنند و مطالباتشان را از دل این مقایسه ها بیرون می كشند و تلاش می كنند موقعیت خود را در مناسبات تولیدی و صنعتی پیدا كنند و حقوق از دست رفته شان را احقاق كنند. فراتر از این ما با شكل رادیكالتری از مطالبات كارگری مواجه ایم كه تحت تاثیر جنبش های كارگری قرار دارند و متاسفانه عموم برخوردها با این مطالبات هم بدون درك عمیق موقعیت اینجایی و اكنونی این فعالان صورت می گیرد؛ موقعیتی كه در بطن آن، نمی توان نسبتی فعال میان این كارگران معترض و جنبش های كارگری جهانی پیدا كرد؛ هرچند امكان دارد حرف ها و شعارها و تحركات آنها كاملاً شبیه به هم باشد. خیلی از كارگران معترض در سراسر ایران و عموم همان هایی كه عموماً در تجمعات اعتراضی كارگران شركت دارند، از امتیازها و وضعیت هایی سخن می گویند كه كارگران جوامع دیگر (عموماً توسعه یافته تر از ایران) از آن برخوردار می باشند ولی اینها در اینجا از آن موقعیت ها و امتیازها بهره نمی برند. آنها خودرا با اقشار مشابه كارگر در جوامع توسعه یافته و تولیدكننده مقایسه می كنند، میزان حقوق دریافتی شان را با آنها می سنجند و مدام در حال تجربه یك سرخوردگی طبقاتی «مضاعف» هستند؛ «مضاعف» بدین خاطر كه با وجود تحمل تضادها و فشارهای طبقاتی میان آنها و طبقه كارفرما و بورژوا و سرمایه دار و…، همین طور در حال مشاهده و تحمل شرایطی طبقاتی میان خودشان بعنوان كارگران یك جامعه در حال توسعه با كارگران جوامع توسعه یافته اند. خیلی از كارگران معترض در سراسر ایران و عموم همان هایی كه عموماً در تجمعات اعتراضی كارگران شركت دارند، از امتیازها و وضعیت هایی سخن می گویند كه كارگران جوامع دیگر (عموماً توسعه یافته تر از ایران) از آن برخوردار می باشند ولی اینها در اینجا از آن موقعیت ها و امتیازها بهره نمی برند. آنها خودرا با اقشار مشابه كارگر در جوامع توسعه یافته و تولیدكننده مقایسه می كنند آنها با علم به اینكه در جامعه خودشان به «نیروهای كار ارزان» تبدیل گشته اند، بیشتر از هر زمان دیگری حقوق خودرا از دست رفته می بینند و گرفتار سرخوردگی های طبقاتی مضاعف و احساس نابرابری بیشتری هستند. در حالت كلی اگر این موضوع اجتماعی-اقتصادی در داخل كشور از انگیزه هایی مثل استكبارستیزی جهانی، عدالت خواهی موعودگرایانه و… بهره مند نباشد؛ چه انتظاری از آنها برای «مقاومت» وجود دارد؟ در ادامه به این پرسش برمی گردیم. اما حالا از طبقه كارگران صرف نظر می نماییم و به واقعیاتی از طبقه متوسط شهرنشین ایرانی یا به تعبیری بورژواهای وطنی نگاهی می كنیم؛
دوم - بورژواها مشغول نمایش اند! عموم اعضای طبقه متوسط كلان شهرنشین در ایران تقریباً دو دهه است كه به روشی رادیكال گرفتار پدیده ای هستند كه توریستین وبلن مدتها پیش آنرا «مصرف تظاهری» یا نمایشی خوانده بود. این نوع مصرف كه عموماً به گروه های نوكیسه و تازه به دوران رسیده اختصاص دارد و وبلن هم آنرا برای همین گروه ها مورد استفاده قرار داده بود، با نوعی از عقده حقارت فرهنگی و اجتماعی همبسته است كه طی آن سوژه مصرف كننده در جامعه مانند ایران خودرا در فاصله ای معنادار با سوژه فعال در جوامع توسعه یافته و دارای مناسبات تولیدی می بیند، اما از آنجائیكه قادر به دستیابی به آن وضعیت توسعه یافته یا مبتنی بر تولید نیست، به مصرف نمادهایی می پردازد كه اصولاً متعلق به آن جوامع است و به صورتی قرابت مصرف كننده اینجایی را با سوژه اجتماعی یك جامعه تولیدی آنجایی نشان داده و منعكس می كند. تمایل شدید ایرانی ها برای برخورداری از جدیدترین مدلهای گوشی فلان شركت آمریكایی، برخوردار بودن از مهمترین برند خودرور در جهان، آراستن خویش با جدیدترین مدل لباس و… همه در امتداد همان مصرف تظاهری قابل فهم و تفسیر هستند كه هدف از آن تشبه جستن به فلان سوژه / طبقه اجتماعی بهمان كشور توسعه یافته است برای مثال تمایل شدید ایرانی ها برای برخورداری از جدیدترین مدلهای گوشی فلان شركت آمریكایی، برخوردار بودن از مهمترین برند خودرور در جهان، آراستن خویش با جدیدترین مدل لباس فلان بهمان برند یا مدل مو شاخص آنجایی، استفاده از برندهای شناخته شده غربی برای كفش و كیف و ساعت و چه و چه و… همه در امتداد همان مصرف تظاهری قابل فهم و تفسیر هستند كه هدف از آن تشبه جستن به فلان سوژه / طبقه اجتماعی بهمان كشور توسعه یافته است. در اینجا ما با صورتی عجیب تر از مقایسه، یا نوعی خودكم بینی و حقارت اجتماعی تعمدی مواجه هستیم كه در قیاس با «دیگری برتر» شكل گرفته و به طریق اولی انگیزه ها و درون مایه های كنشی چون مقاومت را از پیش در خود نابود می كند. باز باید سوالی را كه درباب سوژه های كارگری پرسیده شد، در اینجا هم درباره سوژه های اجتماعی طبقه متوسط كه با مفهوم و كنش «مصرف» تعین پیدا كرده اند، پرسید؛ آیا از چنینی سوژه اجتماعی-مصرفی ای در داخل كشور می توان انتظاری برای «مقاومت» داشت؟ در بخش بعدی كمی برای ارائه پاسخ به این پرسش ها سعی شده است؛
سوم - ساختارها مشغول تخریب سوژه هایند! داشتن یك اقتصاد تك محصولی، آن هم محصولی به نام نفت بعنوان ماده ای كه خودش كالا نیست، بلكه در سرآغاز چرخه تولید كالا قرار دارد و باید آنرا یك «پیشاكالا» به حساب آورد، به زبانی ساده به این معناست: فروش ماده خام برای آغاز چرخه تولید توسط «دیگری»، حذف «خویش» از پروسه میانی تولید (صرف زمان كار برای خلق محصول) و در نتیجه، خرید محصول نهایی تولید از دیگری و مصرف آن. با همین معنای مختصر هم می توان فهمید كه در چنین جامعه ای مفهومی با عنوان «مقاومت» در شرایطی كه «دیگریِ» تولیدكننده همان ابژه فعل مقاومت و «ما» یا مصرف كننده ها، همان سوژه فعل مقاومت هستند، چه وضعیتی خواهد داشت! با این وجود خوب است كمی این معنا را بازتر نماییم و نسبت خودمان را از یك منظر فرهنگی و اجتماعی با امر مهمی چون «مقاومت» به روشی واقع گرایانه تر مورد بررسی قرار دهیم. معنایی كه در بالا از یك جامعه مصرفی و در عین حال خواهان مقاومت ترسیم شد، تقریباً بدترین وضعیتی است كه یك نظام اقتصادی مدعی مقاومت می تواند برای جامعه اش بسازد. افتادن در چنین وضعیتی به این معنا است كه نظام اقتصادی مذكور از پیش پذیرفته كه هیچ نقشی در خود پروسه و چرخه تولید جهانی با صرف مدت زمان كار انجام شده بر روی ماده خام نخواهد داشت و صرفاً زمینه تحقق پروسه تولید (كار) را برای «دیگران» فراهم نموده و از برآیند تولید و كار دیگران استفاده نماید. واضح است كه این موقعیت خسارت ها و لطمه های خیلی از نظر اقتصادی برای یك نظام و مردم تحت تكفلش به همراه خواهد داشت، اما در اینجا بیشتر به دنبال برجسته كردن برآیندهای فرهنگی و اجتماعی ای چنین «موقعیت پذیرفته شده» ای هستیم كه وضعیت و روحیه «مقاومت» را شدیداً محدود و مخاطره آمیز می كند. حذف نیروی كار خویش، از پروسه تولید كه بواسطه یك نظام اقتصادی تك محصولی نفتی شكل می گیرد، صراحتاً نتایج مسئله سازی برای سوژه های اجتماعی شامل كارگران و كارفرمایان، فعالان اصناف گوناگون و حتی كارگزاران فعالیت های خدماتی و… به همراه خواهد داشت. این موضوع ها به مثابه آحاد جامعه ای كه به فرهنگ عمومی آن جامعه شكل می دهند، در عین حال كنشگران واقعی ای هستند كه متضمن حضور و فعلیت بخشی به ارزش هایی چون مقاومت هستند. حذف نیروی كار خویش، از پروسه تولید كه بواسطه یك نظام اقتصادی تك محصولی نفتی شكل می گیرد، صراحتاً نتایج مسئله سازی برای سوژه های اجتماعی شامل كارگران و كارفرمایان، فعالان اصناف گوناگون و حتی كارگزاران فعالیت های خدماتی و… به همراه خواهد داشت. این موضوع ها به مثابه آحاد جامعه ای كه به فرهنگ عمومی آن جامعه شكل می دهند، در عین حال كنشگران واقعی ای هستند كه متضمن حضور و فعلیت بخشی به ارزش هایی چون مقاومت هستند یكی از مهمترین نتایج مسئله ساز برای این موضوع ها آن است كه نیروی كار داخلی، عملاً تبدیل به نیروی كار همان «دیگری» خواهد شد و این یعنی صَرف و فروش نیروی كار، نه برای رشد تولید داخلی و ملی، بلكه برای رشد تولید دیگری. چرا چنین اتفاقی می افتد؟ چون معمولاً در نسبت جوامع مصرف كننده (در حال توسعه) و تولیدكننده (توسعه یافته)، نیروهای كار جامعه نخست در خدمت تولید جوامع تولیدكننده و توسعه یافته و بطور كلی صاحبان نظام های تولیدی پویا درمی آیند و بعنوان «نیروهای كار ارزان» تعین پیدا می كنند. این مناسبات غیربرابر، بواسطه تعینات برده واری كه در دل خود دارد، تعین بخش به مسئله ای جدی در حوزه فرهنگ هم می شوند؛ در دل این ماجرا، به واسطه وجود نوعی نظام سلسله مراتبی برای فروش نیروی كار، یعنی وجود «نیروی كار ارزان» و «نیروی كار گران»، نظمی طبقاتی بر اساس نظام های فرهنگی اجتماعی كشورهای تولیدكننده و كشورهای مصرف كننده رقم می خورد و بدین ترتیب به صورتی از حقارت فرهنگی اجتماعی دامن می زند كه در عموم كشورهای غیرمولد و مصرف كننده قابل تشخیص می باشد. به عبارت دیگر، یكی از مهمترین مشخصات كشورهای توسعه نیافته و موسوم به جهان سومی این است كه در آنها با حضور گسترده سوژه های اجتماعی ای مواجه هستیم كه نسبت به جوامع مولد و توسعه یافته گرفتار نوعی خودكم بینی و اسیر «نگاه از پایین به بالا» هستند. بنا بر این است كه كارگر ایرانی جدای از تحمل تضادهای طبقاتی بین خویش و دیگر طبقات داخل كشور، در یك وضعیت طبقاتی مضاعف همواره در حال مقایسه خویش با كارگر غیرایرانی و تمنای حقوقی است كه او همواره خودرا فاقد آنها در نظر می گیرد. در این وضعیت او با چه هدفی و در مقابل چه چیزی باید مقاومت و ایستادگی كند؟ با هدف تداوم وضعیت عادلانه كنونی؟! یا مقاومت در مقابل وضعیت كم و بیش برابری كه در یك «آنجا» ی هر چند موهوم می بیند، خودرا با آن مقایسه می كند و تمنایش را دارد؟ این وضعیت روانی-اجتماعی دردناك سوژه های كارگری و مولد در ایران كه مبتنی بر یك «تضعیف مضاعف»، خودكم بینی و سركوب شدگی است، لاجرم ما را از انتظار مقاومت از طرف آنها منصرف می كند. این یك نتیجه طبیعی وضعیت تشریح شده است. حال اینكه در تمام طول تاریخ انقلاب اتفاقاً این كارگران و طبقه مستضعف بوده اند كه بار سنگین مقاومت را به سبب انگیزه های دیگر كه مهمترین آن اعتقاد به آرمان های والای انقلاب سال ۵۷ و رهبرانش بوده است به دوش كشیده اند؛ بحثی دیگر است و بعید نیست كه در صورت تداوم این وضع این انگیزه ها نیز كمرنگ و ضعیف شوند اما وضعیت سوژه های غیرمولد و مصرفی ای كه در طبقات بالاتر جامعه هستند و ما با عنوان مصرف تظاهری به آنها اشاره كردیم چه؟ وضعیت اینان به مراتب وخیم تر از گروه نخست (كارگران) است؛ در صورتیكه در گروه نخست اندك انگیزه ای برای مقاومت و ایجاد گسست در وضعیت كنونی، با هدف آرمانی «مقابله با نابرابری» است، گروه دوم در یك وضعیت روانی-اجتماعی «واداده» مبتنی بر اباحه، به عناصری از خود بیگانه تبدیل می شوند كه كاملاً به غیرمولد بودن، مقلد بودن و خودكم بینی خویش باور پیدا كرده و خودرا بوسیله مصرف نمادهای كالایی جوامع توسعه یافته برجسته می سازد و اتفاقاً نمایندگان همان جایی هستند كه باید مقابل شان مقاومت كرد و حالا در نزدیكی ما مشغول زیست و فعالیت هستند. همان ها رسانه های غیررسمی را بطور كامل در اختیار دارند و هر گونه كوشش برای رهایی و تغییر را بوسیله ابزارهای قدرتی كه در اختیار دارند سركوب خواهند كرد. چهارم - سوژه ها مشغول تباهی اند! نكته اساسی در فهم دقیق وضعیتی كه تا اینجا ترسیم شد، آن است كه شرایط سوژه های اجتماعی در چنین جوامعی كاملاً وابسته به یك نظام و ساختار اقتصادی می باشد و بدین ترتیب مجاز نیستیم در تحلیل آن، این شرایط را به مسئله ای روانشناختی یا هویتی مبتنی بر افراد كه از پیش موجود است، فروبكاهیم. كاری كه اتفاقاً در همان جوامع موسوم به جهان سومی و توسعه نیافته به وفور انجام و دیده می شود. از قضا در یك نظام تك محصولی-پیشاكالایی كه انحصار فروش و بهره برداری از آن ماده خام در دستان نهاد قدرت است، همان فهم و تحلیل تقلیل یافته از مسئله به نحوی هژمونیك ترویج می شود تا پوششی باشد بر همه ضعف های ساختاری و مدیریتی موجود در چنین جامعه ای. به هر حال، نظام طبقاتی پذیرفته شده واجد اثرات و مناسبات غلیظ فرهنگی و اجتماعی است كه خودكم بینی، ناامیدی، سرخوردگی و افسردگی عام و اجتماعی تنها قسمتی از آن است. در چنین جوامعی با نوعی احساس عمومیت یافته و البته رقیق شده از «بردگی» مواجه ایم كه در لایه های مختلف زندگی روزمره رواج می یابد كه سوژه های به انقیاد درآمده را در شرایطی مضاعف «از خود بیگانه» می كند؛ به این معنا كه اگر به قول «كارل ماركس»، خود مناسبات تولید در نظام سرمایه داری مهمترین عامل از خود بیگانگی است، حال در شرایطی كه این موضوع اجتماعی در مقام «كارگر دیگری» / «مصرف كننده دیگری» تعین یافته است، به شكلی مضاعف از كار خویش و همین طور ابزار، مناسبات و محصولات تولیدی ای كه هیچ نسبتی با آنها برقرار نمی كند، بیگانه و جداافتاده می شود و همه اینها را در تجربه مبتنی بر یك «غیریت» محض و مضاعف درك می كنند. شاید كمترین نتیجه این پروسه اقتصادی اجتماعی پرآسیب، بروز نوعی سرخوردگی عمومی و در نتیجه اتمیزاسیون فرهنگی و اجتماعی در سوژه ها و از بین رفتن تعهدات جمعی و مشترك در دل جامعه ای باشد كه نظام اقتصادی اش این وضعیت را به او تحمیل كرده؛ بدین ترتیب ما در این شرایط با ظهور انواع و اقسام فردیت گرایی های هیجانی و منفعت طلبی های شدیداً مصرفی و حتی بطور حادی آمیخته با اباحه روبه رو خواهیم شد كه نه تنها نسبتی با آرمان مقاومت برقرار نمی كند، بلكه نافی هرگونه آرمانخواهی و مقاومت در معنای عام آن است. این وضعیت را نظام اقتصادی در خصوص فروش ماده خام و نظام بوروكراتیك مبتنی بر آن در یك جامعه مصرفی به وجود می آورد. در این معنا نظام اقتصادی تك محصولی نفتی بواسطه تزریق نوعی حقارت و سرخوردگی، هر گونه تعهد مبتنی بر تولید و توسعه جامعه خود را از سوژه های اجتماعی در مقام كارگران یا كارگزاران می گیرد در چنین جوامعی با عنایت به نظام اقتصادی و بوروكراسی مبتنی بر فروش پیشاكالا و ماده خام، سوژه ها خود را سهیم در نظام مدیریتی اقتصاد و تولید جامعه خویشتن نمی بییند و كار، برای آنها معنایی جز فروش دانش، مهارت یا نیروی فیزیكی به دیگری، برای فراهم آوردن نیازهای زودگذر زندگی روزمره و گذران یك زندگی مصرفی نخواهد داشت، تا از این شیوه لااقل بتوان قسمتی از چیزی كه در حال پیموده شدن و از دست رفتن است و هیچ گاه هم بازنمی گردد، جبران كرد. در این شرایط «كار كردن» نوعی خسران و عذاب تمام عیار تلقی می شود كه به هر شیوه ممكن باید از شر آن خلاص شد، باید هر تلاشی را به خرج داد تا یك شبه ره صد ساله را طی نمود و از تحلیل رفتن خویش در چنین جامعه ای جلوگیری كرد. این وضعیت را نظام اقتصادی در خصوص فروش ماده خام و نظام بوروكراتیك مبتنی بر آن در یك جامعه مصرفی به وجود می آورد. در این معنا نظام اقتصادی تك محصولی نفتی بواسطه تزریق نوعی حقارت و سرخوردگی، هر گونه تعهد مبتنی بر تولید و توسعه جامعه خود را از سوژه های اجتماعی در مقام كارگران یا كارگزاران می گیرد و راه را برای نوعی اتمیسم و منفعت طلبی (چه بوسیله مصرف، چه بوسیله اَشكال مختلف دزدیدن از كار و غارت اموال عمومی و اختلاس و…) با هدف فرار از آن وضعیت حقارت بار و خسران زده فراهم می آورد. در شرایطی مشابه با این وضعیت، خود «مقاومت» هم استحاله می شود و به شعار و كلیشه ای منفعت طلبانه تبدیل می شود كه با توسل به آن می توانید خودرا حافظ منافع كشور و… جا بزنید! برای كسانی هم كه این دغدغه ها را ندارند، در این وضعیت، مفهوم و شعار «مقاومت» با توجه به این ساختارها، بیشتر چیزی شبیه به یك شوخی است تا امری جدی كه واقعاً قرار باشد به آن نایل شویم!


منبع:

1398/04/05
12:43:53
5.0 / 5
4753
تگهای خبر: برنامه , خدمات , شركت , صنعت
این پست جاوید شو را پسندیدید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۱
جاوید شو جاوید شو